داستان تقریباً همه چیز

نمیدانم، شاید دقیقه ای دیگر جور دگری باشد ...

داستان تقریباً همه چیز

نمیدانم، شاید دقیقه ای دیگر جور دگری باشد ...

  • ۱
  • ۰

شاگردِ حقیقی

به دنبال پروژه‌ی کارشناسی، و قیّمِ آن هستم.

حرفِ من به استادم این است:

سلام دکتر؛ برای پرس‌وجویی پیرامونِ پروژه‌ی کارشناسی و شاید گرفتنِ آن نزد شما آمده‌ام. به دنبالِ پروژه‌ای هستم در نهایتِ پیچیدگیِ ریاضی و فیزیکی و مفهومی؛ و نه پیچیدگی در گشت‌وگذار میان انبوهِ نوشته‌ها و مقاله‌های تکراری از کارهایی که از فرط پختگی و کمال، تنها به‌دردِ سوختگی می‌خورند!

و به دنبالِ پروژه‌ای هستم که مهم باشد و استاد، خود دوست‌داشته باشد که ساعت‌ها وقتش را برای آن پروژه و سوال‌ها و کسبِ دانش پیرامون آن به خود صرف کنم.

اضافه آید که بیش از موضوع، اساسِ ریاضی و فیزیکیِ آن برایم اهمیت دارد و پس از آن، موضوعی که ترجیح می‌دهم آجری از طلاهای قرن ۲۱ باشد، همچون هوش‌مصنوعی و واقعیاتِ افزوده‌اش.

اگر پروژه‌‌ی سختتان نظرم را جلب کند، بدانید شما نیز به وجد خواهید آمد.

از من حرکت، از شما یادِ خدا ...

  • ۹۷/۰۶/۰۷
  • علی فتحی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی